۱۳۸۶ آذر ۳, شنبه

دموکراسی لغت زیباییست،یک. نگاهی به جهان

به لیبرالیسم در هر سه سطح سیاسی، اقتصادی و اجتماعی-اخلاقی بی اعتقادم و این بنیان فکری را خاص بخش عوام فرومایه بشر می دانم. اخلاقیات در لیبرالیسم نادیده انگاشته می شود و نهایتا در بهترین حالت بر عهده خود مردم گذاشته می شود. اقتصاد آزاد صرفا معطوف به سرمایه داری، غول مهار نشده ایست که کارگران(پرولتاریا به مفهوم عام، نه صرف کار فیزیکی بلکه هر آنکه به غیر از کارفرما) را در خود می بلعد. مضحکترین بخش قضیه نماد سیاسی لیبرالیسم یعنی دموکراسی به قیمت خشونت است

اخلاق: دولت هیچ محدودیتی برای بشر از بدو تولد آزاد! قائل نیست. آزادی سلبی بر آزادی های ایجابی و نهایتا امنیت اجتماعی می چربد. در بهترین حالت لیبرال ها معتقدند در مرور زمان "بشر آسوده از فشارهای زندگی " می تواند با کمی پیچیده اندیشیدن، منافع دراز مدت خویش را باز شناسد و گاهی بر منافع کوتاه مدت ارجح بداند. مثلا مردم آمریکا به این نتیجه رسیده اند که اگر مردمان فقیر افغانستان گرسنه نباشند، زندگی بهتری در صلح و صفا در این جهان در انتظارشان خواهد بود. پس به افغان ها کمک می کنند، اما اگر جوابی نگرفتند همان اندیشیدن به منافع دراز مدتشان مجابشان می کند که همگام دولتشان اگر با لبخند نشد، با اسحله و زور صلح را به افغانستان ببرند

سرمایه داری: امروزه بحث تاریخی "مالکیت خصوصی" به عنوان شاخصه اصلی لیبرالیسم به جوکی مضحک تبدیل شده است. مالیات های سنگین دولت آمریکا بر املاک خصوصی مردمانش، بیشتر شباهت به اجاره بها دارد و عملا مفهوم مالکیت را زیر سوال برده است. مردمان در جامعه مصرفگرای خویش برده کارت های اعتباریند، این است آزادی

دموکراسی: داشتن اسلحه حق طبیعی توست، کسی حق ندارد این حق را از تو بگیرد حتی اگر تهدیدی برای امنیت اجتماعی محسوب گردی، چون تو مالیات داده ای و در مملکت دموکرات زندگی می کنی. تو می توانی هر مذهبی که داری درحضور کودک خردسال من تبلیغ کنی و من نباید نگران باشم که این کودک تحت تاثیر احساسات ممکن است عقاید مزخرف تو را باور کند. این دو مثال از دموکراسی احمق پرور آمریکایی را در قیاس با دموکراسی مبتنی بر لائیسیته فرانسه مطرح کردم

از لنین: روزگاری کاپیتالیسم به قدری بزرگ خواهد شد که بازار های داخلی جوابگوی این گستردگی نخواهند بود، از این رو امپریالیسم به دنبال بازارهای خارجی و غیر متحدش می گردد، اگر توانست در صلح به توافق برسد که هیچ، در غیر این صورت متوسل به زور خواهد شد

من ریشه آتش افروزی های آمریکا را تنها و تنها در این لیبرالیسم نفرین شده آمریکایی می بینم. اندیشه ای که توجیهی کامل برای پست کلونیالیزم سیاه آمریکایی در آستین دارد. استعمار نویی که در کویت و امارات و قطر با صلح و در عراق و افغانستان به اسم بزک شده دموکراسی تحمیل مردمان می گردد