۱۳۸۶ تیر ۱۹, سه‌شنبه

نقد ناتمام گنجی بر شریعتی

برای من همیشه جالب بود که تو اندیشه های شریعتی چه پارادوکس هایی وجود داشت که طرفدارای سرسختش کمتر از یک سال بعد از انقلاب روی همدیگه اسلحه کشیدن
تئورسین ولایت فقیه، مخالف دموکراسی، اسطوره ساز و خیلی چیزای دیگه حرفایی هستن که حول شریعتی می چرخن. ولی اونقدر این بچه های ملی-مذهبی(این اصطلاح رو به جای روشنفکر دینی به کار می برم) هاله تقدس دور شخصیتش ایجاد کرده بودن که کسی جرات نقد کردن بت شون رو نداشت. تو جذابیت های شخصیتی دکتر و کاریزمای انقلابیش شک ندارم ولی نمی دونم چه جوری بچه هایی که به مفاهیمی مثل دموکراسی و سکولاریزم اعتقاد داشتن، متعصبانه از شریعتی دفاع می کردن
ولی در دو سال گذشته اتفاقات جالبی افتاد، اول از همه دکتر زیبا کلام کتاب «نظری بر اندیشه سیاسی دکتر علی شریعتی از دموکراسی تا مردمسالاری دینی» رو که قبلا به صورت مقاله بود در قالب یک کتاب منتشر کرد و نقد بسیار صریحی بر عقاید شریعتی در خصوص حکومت دموکراتیک دینی به ویژه نظریه موهومی حکومت دینی منهای روحانیت ارائه کرد و بالاخره بت شکسته شد
جالب تر از این کتاب، مباحث مطرح شده در سالگرد ایشون در حسینیه ارشاد بود.جرقه وقتی زده شد که خانواده شریعتی با نادیده گرفتن آثار مکتوب شریعتی، و در ملامت دکتر زیبا کلام، دم از دموکراسی خواه بودن شریعتی زدن
و اما از دو مساله بالا جالب تر اینه که آقای گنجی، اینبار با جسارتی مثال زدنی دست به نقد شریعتی (و در واقع عقاید مربوط به سال هایی از زندگی خودش)زده
اگرچه شاید با مطرح کردن هرمنوتیک قصد فنی تر کردن تحلیلش رو داره، ولی جمله معروف طرفدارای دکتر شریعتی رو از یاد برده که همشون همیشه با آویزه به "شریعتی فرزند زمان خویشتن بود" دست ردی بر همه نقدهای وارده بر دکتر می زنن و جایی برای استفاده از هرمنوتیک نمی ذارن
توی متن اونقدر تاکید زیادی بر گرایش های چپ شریعتی صورت گرفته که اصلا فراموش می کنیم که دکتر مذهبی هم بوده. با خوندن متن به نظر میاد آقای گنجی بیشتر مایل بوده با مواضع لیبرالیش، با پیش کشیدن بحث چالش های پوپر و هایک با مارکس، در مضرات و خطرات مارکسیسم داد سخن بده
نکته جا افتاده از بررسی آثار شریعتی، وارد نشدن به مقوله (به قول مجتهد شبستری) هرمنوتیک اسلامیه که ابعادش بسیار پر رنگتر از وجوه دیگر آثار ایشونه. به جرات می شه گفت محبوبیت عمده شریعتی ناشی از اسطوره زایی های در ادامه نظریه بازگشت به خویشتنشه که تو این موضوع قطعا راه مخالف لنین رو در پیش گرفته. ممکنه خیلی از طرفداراش اسلام شناسی یا جهان‌بینی و ایدئولوژی رو نخونده باشن ولی حسین وارث آدم و فاطمه فاطمه است خیلی هارو تحت تاثیر دکتر قرار داد
در هر صورت امیدوارم آقای گنجی با جسارت بیشتر(شایدم کنار گذاشتن رودربایستی با خودش) یک روز این مقاله رو با نقدی بر جنبه های مذهبی-شیعی شریعتی کاملش کنه