۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه

اقتدار ایران ابزار مقتدر هم می طلبد

در روزگاران نه چندان دور، در سرزمینی همین نزدیکی، شاید به مغز هیچکس خطور نمی کرد که روزی یاران لنین-رهبر کبیر انقلاب شوروی، اینچنین روی در روی یکدیگر قرار گیرند. اما با مرگ لنین، رهبر استالین پس از تثبیت قدرت به قلع و قمع دیگر ارکان انقلاب منجمله تروتسکی پرداخت. نگاه خط لنینی تروتسکی در برابر خط مارکسی-خط لنینی استالین خاستگاه این اختلاف ها بود. استالین اگرچه بنیانگذار تحول عظیمی در دنیا بود و شوروی را به یک ابر قدرت مبدل ساخت اما یک دیکتاتوری خاص ساخت که پس از مرگش خروشچوف تا مدتها ناچار به "استالینیزم زدایی" بود.

قیاس ها مع الفارق است و هیچ رویدادی مصداق عینی ندارد. اما وضعیت فعلی را بی شباهت به شاهد تاریخی ذکر رفته نمی دانم، اگرچه با کاراکترهایی نه چندان به قدرت پروتوتیپ روبرو هستیم.

جدال جاری بین آقای خامنه ای و رفسنجانی، جنگ حقیقی قدرت نیست. حکومت ایران تا حدی فاسد است و رهبر به نیت خیر دفع فساد، خواهان حذف بخش عمده ای از ارکان حکومت است که همانا در برگیرنده بخشی از روحانیون هم می باشد. استفاده ابزاری آقای خامنه ای از رئیس جمهوری فعلی نیز در همین راستاست. راهی که پیش از این استالین رفت و طی 30 سال شوروی فقیر-کشاورز را با یکپارچه سازی قدرت، تبدیل به یک ابرقدرت صنعتی جهانی نمود. شخصا تلاش های اینچنینی را می ستایم اما باید دید که هر نوع تلاشی از این دست به ایران صنعتی ابر قدرت منتهی خواهد شد؟

به گمان من آقای خامنه ای ابزار خوبی در دست ندارند. وقتی نیت یکپارچه سازی و تک صدا کردن جامعه ست، رطب خورده خود نتواند منع رطب کند. دفع مجمع فسادها قدرتی می طلبد که در ید هر کسی نیست. به اقتدار رساندن یک ملت از هرکسی بر نمی آید. این دولت فعلی به هیچ عنوان یارای اجرای افکار متعالی رهبر را ندارد. ضمن اینکه نشان داده است در صورت تفوق بر مخالفان، پتانسیل تبدیل شدن به فسادی بزرگتر را در خود دارد.

معتقدم حالا که توان پیمودن راه نیست، باید واقع بین بود. در هر حکومتی فساد هست، شاید کاهش امکان پذیر باشد اما حذف هرگز. وانگهی حذف به قیمت نابودی چند صدایی و سوق به سمت تک صدایی ست، امان از آن زمانی که این تک صدا چنین نابهنجار باشد.

امیدوارم مردم با هوشیاری راه آینده کشور را انتخاب کنند تا در بازی بزرگان با نقشی هرچند کوچک، مانع از باخت بزرگ ایران زمین شوند.