عقده های پادگانی یک رئیس جمهور
سربازی نرفتم اما دیشب به خوبی احساس می کردم که آقای احمدی نژاد نقش سربازی رو داره که با انباشتی از عقده ها در برابر فرمانده معزول پادگان قرار گرفته و همه توانش رو برای عقده گشایی در میان گذاشته. بنا به شنیده ها، رئیس جمهور فعلی در دوران جنگ و جبهه نقش بسیار کمرنگی داشته تا جایی که رضایی در جایی گفته افسوس می خورم که گرداندن مملک افتاده دست نیروهای دسته سوم نظام!!!
همونطور که قبلا هم گفته بودم، رضایی بهترین تحلیل رو از شرایط روز داره(به خصوص در مورد مسائل اقتصادی که دانش جعفری رو در کیسه داره) اما برنامه ریاست جمهوریش چنگی به دل نمی زنه. رقیب هم دیشب از همین نقطه ضعف استفاده کرد و سعی در کنترل بحث داشت. به نظر من مهمترین حرفی که از لا به لای حرفی رضایی می شه کشوند بیرون همون سوتی وحشتناکه رئیس جمهور در مورد خطر حمله آمریکا بود. سه تا نکته قشنگ داشت که اولیش همون فن رو کردن رضایی بود که احمدی نژاد رو مات کرد. دومی این جمله قشنگ بود: خطر حمله با درایت رهبری، سپاه و روشنفکران دفع شد. این مساله مشخصا اشاره می کنه به اون پتیشنی که اکبر گنجی تهیه کرد و به امضای 100 روشنفکر جهان رسوند. این اولین بار بود که شخصی از نظام داشت از این حرکت به نوعی تقدیر می کرد. کاری که خود رضایی پیش از این حتی توی سایت تابناک هم نکرده بود. سومین نکته پیغام تلویحی رضایی به مردم بود: نظام آقای احمدی نژاد رو به بازی نمی گیرد. این آقا حتی اونقدر مورد وثوق نیست که سران نظام در جریان تصمیمات کلان قرارش بدن.
در کل من اگر اصولگرا بودم، رای دادن به احمدی نژاد در برابر رضایی توجیهی برام نداشت مگر حمایت رسمی از دروغ و بی اخلاقی.