۱۳۸۶ مهر ۱۵, یکشنبه

سه مینیمال مبتذل*


یک- انرژی
هر وقت از فرط خستگی شیره جونش در می رفت، دلش می خواست شارژر موبایل رو بزنه به برق، سر سوکت رو بکنه تو کونش تا یه خورده شارژ شه

دو-من به قانون احترام می گذارم
آقای مهندس برای شناخت بیشتر جامعه قانونمدار مدنی، هر روز تو راه برگشت به خونه تو جای پارک ممنوع، دوبله پارک می کرد تا روزنامه روشنفکری "شرق" بخره

سه- مبارزه منفی
در آخرین همایش جنبش یکپارچه ملی-چپی-سکولار-نیمه مذهبی-نصفه پادشاهی آپوزسیون ایران، بر اساس پیشنهاد ولیعهد شاه فقید و تحت رهبری گنجی بزرگ، به منظور مخالفت با گفته های رئیس جمهور فعلی کشور در نیویورک، طی فراخوانی از جوانان پاک و مبارز میهن خواسته شد طی یک اقدام انقلابی به مبارزه منفی با حکومت پرداخته و منبعد کون همدیگر بگذارند تا مشت محکمی بر انکار همجنسبازی از طرف سران مملکت باشد

پ. ن.: من کلا جدا از پولپرستی و مالدوستیم، عاشق لغاتی هستم که مال داره: شمال، حمال، خایمال، چسمال، آنرمال، امارات مال، اماله، جاده مالهلند والخ. از این مینی مال که دیگه خیلی خوشم میاد