۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

همه طرفدارهایش

اصولا تحت تاثیر بازی های رسانه ای نیستم. برای همین با این پروپوگاندای سبزها بر سر وسعت تقلب در انتخابات و همچنین ریزش طرفداران دولت،به شدت مشکل داشتم و تصورم بر این بود که این مساله هم جنگ رسانه ای و تا حدی برخاسته از توهم گرایی خاص ما ایرانی هاست. شخصا معتقد بودم این دولت حدود 10 درصد طرفدار قطعی داره و حدود 20 درصد طرفدار موسمی.استنباطم این بود که رئیس دولت کنونی حداقل 12 میلیون رای دارد......

درست در ایام حضور کابینه فعلی در هرمزگان،به قشم و بندرعباس رفتم. با توجه به دو سفر قبلی هیات دولت به این منطقه، تصورم مطلقا طرفداری مردم از دولت فعلی بود. اما در همان هواپیمای دوبی به قشم اولین شوک بهم وارد شد،وقتی نارضایتی اطرافیانم(محلی های قشم) را از دولت دیدم. دولتی که با وجود داشتن همه امکانات حتی از طرح مسکن مهر هم سربلند درنیامده است.

خلاصه هر چه بیشتر گشتم،شگفت زده تر شدم و دولت را بی لیاقت تر از آنچه که می پنداشتم،یافتم. مدیرانی که به راحتی و با ساختن یک حمام،می توانستند دل مردم را شاد کنند و طرفدار دولت نگهشان دارند تا مثل امروز مردمانی در دورافتاده ترین نقاط و نا آگاه از جریانات روز(به زعم من البته)،دولت را "دولت وعده و وعید" نداند و رئیس دولت را مورد تمسخر قرار ندهد.

جالبتر آنکه شاهدان عینی برایم تعریف کردند از فردای انتخابات و اعتراضات خودجوش و وسیع مردم که با سرکوب شدید مواجه شده بود. بندرعباس را از لحاظ فرهنگی در زمره شهرهای کمتر توسعه یافته ای می دانم چرا که متاسفانه دانشگاه هرمزگان و دانشگاه آزاد بندعباس با اساتید عمدتا پروازی، نتوانسته اند بستر مناسبی برای جذب دانشجو ایجاد کنند.(در باب خدمت رفسنجانی در توسعه فرهنگی ایران، با گسترش دانشگاه آزاد در سراسر کشور سخن بسیار است اگرچه انتقادات هم کم نیست). اما با این حال، از صدقه سر دولت فخیمه،مردم بندرعباس هم طی سه روز متوالی با طعم گاز اشک آور آشنا گشتند،موضوعی که انعکاس بسیار کمی در فضای رسانه ای داشت.

البته تعمیم موضوع به کل ایران برای من مقدور نیست،اما تا همینجا هم دیدگاهم تا حدی به واقعیت نزدیکتر شده است تا ببینم در سفرهای آینده به خوزستان و گیلان چه پیش می آید.